سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه و شام

شاعر : حمید رضا برقعی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : مثنوی

نسیمی آشنا از ســوی گـیـسـوی تو می آید            نفس هایم گـواهی می دهد بــوی تو می آید

شکــوه تو زمین را با قیــامت آشنــا کرده            و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده


زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟            تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت            به عالم شور بخشیدی همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم            جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی            و عیــسی را به آیین مسلمـانی در آوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی            از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو میرفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم            به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحـظۀ آخــر نگــاه من صدا میزد            چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا میزد

حدود ساعت سه، جـان من میـرفت آهسته            برای غـرق در دریــا شدن میرفت آهسته

بخوان! آهسته از اینجا به بعد ماجرا با من            خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من

تمــام راه بر پا داشتم بــزم عــزا در خود            ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا درخود که باید بی تو برگردم            قدم خــم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم

نسیمی آشنا از ســوی گیـسـوی تو می آید            نفس هایم گــواهی می دهد بـوی تو می آید

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی که بیشتر مدح شبیه به ذم است؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید 



جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت            از این عالم چه میخواهی همه عالم به قربانت